Art of the Day

Empty now

Monday, April 27, 2009

در چت اعتقادی با چند دوست گذشت

گفتم شاید تو فکر کنی که وقتی می گویم نمی توانم خودم را با هیچ دینی قانع سازم، من مسلمان و دیندار نیستم و لائیکم
اما واقعیت این است که من بیشتر از دین، از بی دینی ایمانم را از دست داده ام!(خسته ام) بالجد
گفت نمی فهمم چه می گویی
گفتم می دانی سئوالی که ذهنت را مشغول می کند و نمی توانی پاسخ دهی چیست؟
می گوید نه
گفتم اینکه من روزی بفهمم کودکی اتفاقی بوده ام پس آنجاست که کل زندگی ام به چالش کشیده شده است که آیا من تصادفی زندگی می کنم یا بهتر بگویم وجود دارم؟ آن وقت، درست در آن لحظه که فکرش را می کنی(و فکرش را نمی کردی!)، می چشی که من به خدا اعتقاد ندارم چه طعمی دارد. بد نیست گاهی فکر کنی که بچشی که بفهمی که واقعاً این چه طعمی است! آنوقت این قهوه که الآن می نوشم خوشگوارتر است

No comments: