Art of the Day

Empty now

Tuesday, June 30, 2009

Celine Dion singing for My love; راحله ..



می دونم که این آهنگا تکراری شدن و هزار بار شنیده شدن. اما این روزای آخر که عطش آدم فروکش نمی کنه برای بک لحظه چشم تو چش شدن، برای یک بوس کوچولو، شاید بچسبه. خدایا مرا رحمی کن تا باز به وصال برسم. نمی دونم چرا نگرانم. باید معجزه ای شود. جعبه ای به من عطا کن تا مرا نیز چون آن دلیر مرد که پیروانش فراموشش کرده اند، سکینه ای فراهم شود.
در این ثانیه ها قلبم عجب نروس است
چند کلامی از قرآنم آرزوست؟

عمو زنجیر باف

Saturday, June 27, 2009

از دل در آور کنون

اصلا می دانی من کی ام؟ من عروسک مشتری جمع کن ویترین زیبایی توام

روغن زرد و نون سنگک و چای جوشیده

سلام،
ای کاش می شد این روزها عاشقانه نوشت. می شد دست برداشت از این می کده سر به سری و پا بگذاشت در آن راهی که فقط فکر کنی بهتری. خواستم بگویم که ببخشید. ببخشید اگر این طور شد. این وبلاگ "سیاسی" شد! و تبحر من در عرصه ادب مرد به ز دولتم نشد
و تبختر فرا گرفت مرا تا حدی که بفهمم «که فقط فکر کنم بهترم» نمی شود
ساکت شد و دغدغه های مهمی را که ذهنم را خراش می دهند نگفت. یا جملات شاه بیتی که به اعتقادم سالها بعد ارزش بازخوانی دارند یا حداقل الان این طور فکر می کنم را نقل قول نکنم. باز هم شرمنده از کسانی که انتظار دیدن چیز دیگری ازاین وبلاگ دارند. من همینم با همه تناقضاتم. مغلمه ای بد منظره، مثل آش شوله قلم کار نیکوصفتی که طعم روغن زردش این روزها کمی می زند و چای بعدش حالت را بهم می زند اما چکنیم که عطش امانت را بریده

Tuesday, June 23, 2009

Thursday, June 18, 2009

گاندی؟

اول شما را نادیده می گیرند.
بعد به شما می خندند.
بعد با شما می جنگند.
بعد شما پیروزید

مولانا: با دست اشارتم کرد که عزم سوی ما کن

رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن

ترک من خراب شبگرد مبتلا کن

ماییم و موج سودا شب تا به روز تنها

خواهی بیا ببخشا خواهی برو جفا کن

از من گریز تا تو هم در بلا نیفتی

بگزین ره سلامت ترک ره بلا کن

ماییم و آب دیده در کنج غم خزیده

بر آب دیده ی ما صد جای آسیا کن

خیره کشی است ما را دارد دلی چو خارا

بکشد کسش نگوید تدبیر خونبها کن

برشاه خوبرویان واجب وفا نباشد

ای زرد روی عاشق تو صبر کن وفا کن

دردیست غیر مردن کان را دوا نباشد

پس من چگونه گویم کین درد را دواکن

در خواب دوش پیری در کوی عشق دیدم

با دست اشارتم کرد که عزم سوی ما کن

گر ا‍‍ژدهاست بر ره عشق است چون زمرد

از برق این زمرد هین دفع اژدها کن

Tuesday, June 16, 2009

mehrangiz kar

از جمله امروزاز من سوال شد: آیا در انقلاب 57 هم تظاهرات کنندگان همین اندازه جوان و خوشگل بودند؟ از موقعیت "آن لاین" که در خانه من مثل دیگر خانه های ایرانی حاکم است گاهی به بهانه ای می گریزم و خودم را به قهوه خانه ای می رسانم تا روزنامه ای کاغذی پیدا کنم و بوی چاپخانه و سرب را که خاطرات یک عمر پر ماجرا در آن نهفته است به سینه بکشم.

Sunday, June 7, 2009

کافی‌ست خودتان باشید

10- خودتان باشید. اگر فکر می‌کنید از پس نه توصیه‌ی بالا برمی‌آیید مواردی مثل فرافکنی، پرده دری و امثال آن در خمیره‌ی شما وجود دارد و نیازی به بندهای بعدی ندارید. از این رو برای چهل مورد بعدی نیازی به راهنما نوشتن برای شما نیست. فقط کافی‌ست خودتان باشید

Wednesday, June 3, 2009

نشنوید ای فرشته ها! چون از من متنفر می شوید

هیچ وقت غرور و فردیت خودم را برای یک رابطه نمی شکنم. فردیتی که البته خواستار بودن با همه است! و در عمق خود چنان جامعیتی دارد. می دانم بسیار کثیفم! می دانم که این طورم! می دانم! اما نمی توانم. این یک تصمیم نیست. ای کاش بود