Art of the Day

Empty now

Monday, December 1, 2008

tamoom

tamum shod!

Wednesday, November 26, 2008

miduni mesle chi mimune?

miduni mesle chi mimune?
emrooz az oon roozayie ke asemoon nemidune chi mikhad.
yadete baham zire baroon gir kardano fohsh dadan be alamo adam.
asheghe tagargam! asheghe baroonam! zire baroon be yadet moddatha rah miram.
va tagarg mibare o in zaman o adamash miano miran.
amma vasate in hame obur, do ta noghteye sefid sabet neshastan.
va hamo har ettefaghi ke biofte doost daran.
khoda kone ke yeki az noghteha ke siahtare betune sokunesho sefid negah dare!
khodaya be omide to!

Thursday, November 20, 2008

don't talk about what they say!
I don't care what they say I am in love with you.

Saturday, November 15, 2008

Monday, November 10, 2008

dar setayeshe taghir

tayaz,
Az bas ke mane'e harekati; booye ta'affon shahre toronto ra var dasht.

Saturday, November 8, 2008

ah!

booye range roghan midahad negahat, ey naghashe sarnevesht!

Friday, November 7, 2008

soal-o-javab

حسب حالی ننوشتی و شد ایامی چند*************محرمی کو که فرستم به تو پیغامی چند
ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید****************هم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند
قند آمیخته با گل نه علاج دل ماست*************** بوسه‌ای چند برآمیز به دشنامی چند
ای گدایان خرابات خدا یار شماست ******************چشم انعام مدارید ز انعامی چند
پیر میخانه چه خوش گفت به دردی کش خویش********که مگو حال دل سوخته با خامی چند
حافظ از شوق رخ مهر فروغ تو بسوخت***********کامگارا نظری کن سوی ناکامی چند

Wednesday, November 5, 2008

Sunday, November 2, 2008

Be Yaade Amin Salar;

"Which Tribe Are You in, That when You are, it is very bad and when you are not, it is a Disaster?"

in jomle tarjomeye ebarati bood ke amin hamishe va mige.
"to az kodum ghabileyi ke boodanet ye faje'e naboodanet misbate!"
Yadesh Bekhier!

Thursday, October 30, 2008

az un post ta in post!

'tavahhomate ye nevisandeye blog'
noor:
marde hesabi ye haftas chizi nazashti too webloget!
nooni ke mikhori haroomet!
man:
rastesho begam?
akhe nemiad!
noor: man nemidunam! to bayad record postato beshkooni!!

Thursday, October 23, 2008

besyaar

Bavar nemikonam!
bavar nemikonam ke zendegi ya'ni hamin;
bavar nemikonam ke ensaaniat chizi nist;
bavar nemikonam ke dar tashkhise satho omgh, eshtebah nemikonim;
bavar nemikonam ke khaste shodan iradi dashte bashe;
bavar nemikonam ke ghavitar shoru' kardan arzeshi kamtar dare;
bavar nemikonam eshghi nis;
besyaar bavaret mikonam;
khodaya be hormate ashki ke dar chashmam gharar dadi, haghighat vagheyiat, ...
mohem nist, bavar ro be khoobiha dar maa ghani kon; khodaya eltemaset mikonam
khodaya! mano be sarzaminat bebar; agarche basi langam!

Monday, October 20, 2008

record

recorde postaaye mahianam dar maahe October boode, ba 26 ta. Ke dige hich vaght shekaste nakhahd shod.

dar khateraate lootihaye ba eshghe gozare bazar neveshte bud:

dar khateraate lootihaye ba eshghe gozare bazar neveshte bud:

"mardane bedune zan mesle kabootarane bedoone baal hastand."!!!

ta maahe man bar Aayad!

شبانه


خیال خال تو گر ز سر ببرم ***** به خون دیده آغشته شد جگرم

سراپا همه از یک قماش دغل بازید!***** تک یاخته های بی نظر بدنم

شبانه ام از چشمه چشم تو می جوشید***** ترانه ات از ساخته های کهنم

گلوله غربتست و اعدام بی چوبه****** به قامت تو تکیه می زنم وطنم

به پیش تو مویه می کردم از ظلمت***** چه ماند؟ عکس تو و دو رکعت سحرم

به جان سلیمانی ترانه ام سوگند******* که ذکر تو باطل کند قسمم

به لطف تو شعرم وزین شود چون کاخ***** تناسبت ار ویران کند وَزَنم




Friday, October 17, 2008

گونه های سوخته کمر شکسته

وقتی یک مرد محتاج محبت است، وقتی می گرید اما دل سوختنی نیست، وقتی محتاج ترمی شود و ترحم را به زبان می طلبد!
دریغااااااااااااااا
همانا، رد اشک در گونه هایش می سوزد

درووووووووووووووود بر ساعتی کبیییییییییییییر!

شعری از معلم زبان دبیرستان

Peach pear apple quince pomegranate
coconut orange sour-orange
tangerine lemon sweet lemon sour-lemon melon
water-melon musk-melon
apricot nectarine medlar fig banana

Thursday, October 16, 2008

Tuesday, October 14, 2008

فراز های از آرش ضرعام نژاد، نویسنده محبوب

می دانید چرا اصلاً ایرانیها در سالهای اخیر در زمینه کنترل جمعیت رتبه اول را کسب کرده اند؟ برای اینکه وسائل جلوگیری از بارداری مجانی ارائه می شوند

Sunday, October 12, 2008

Leona Lewis (To see How I Feel Click on Here!)

Closed off from love
I didn’t need the pain
Once or twice was enough
And it was all in vain
Time starts to pass
Before you know it you’re frozen

But something happened
For the very first time with you
My heart melts into the ground
Found something true
And everyone’s looking round
Thinking I’m going crazy (hey baby)

but I don’t care what they say
I’m in love with you
They try to pull me away
But they don’t know the truth
My heart’s crippled by the vein
That I keep on closing
You cut me open and I

Keep bleeding I
Keep, keep bleeding love
I keep bleeding
I keep, keep bleeding love
Keep bleeding
Keep, keep bleeding love
You cut me open

Trying hard not to hear
But they talk so loud
Their piercing sounds fill my ears
Try to fill me with doubt
Yet I know that the goal
Is to keep me from falling

But nothing’s greater
Than the rush that comes with your embrace
And in this world of loneliness

I see your face
Yet everyone around me
Thinks that I’m going crazy, maybe, maybe

But I don’t care what they say
I’m in love with you
They try to pull me away
But they don’t know the truth
My heart’s crippled by the vein
That I keep on closing
You cut me open and I

Keep bleeding
Keep, keep bleeding love
I keep bleeding
I keep, keep bleeding love
Keep bleeding
Keep, keep bleeding love
You cut me open

And it’s draining all of me
Oh they find it hard to believe
I’ll be wearing these scars
For everyone to see

I don’t care what they say
I’m in love with you
They try to pull me away
But they don’t know the truth
My heart’s crippled by the vein
That I keep on closing
You cut me open and I

Keep bleeding
Keep, keep bleeding love
I keep bleeding
I keep, keep bleeding love
Keep bleeding
Keep, keep bleeding love
You cut me open and I

Keep bleeding
Keep, keep bleeding love
I keep bleeding
I keep, keep bleeding love
Keep bleeding
Keep, keep bleeding love
You cut me open and I
Keep bleeding
Keep, keep bleeding love

Body of Lies

گلشیفته این شانس را داشت که در این فیلم نقاب بردارد . ماییم که محکومیم به بازی در "مجموعه دروغها"
دوستی گفت

Monday, October 6, 2008

اعترافات

همه ازمون می پرسن: معلوم هست کجایی؟ حتی پیش عده ای از آدما که تازه به جمعشون اضافه شدی، اگه "شب آبی" شبی که همه تو خیابونا تا صبح ولگردی می کنن و به قول معروف شبی یاد دارم که چشمم نخقت... اگه تو این شب باهاشون بیرون نری، واست پسغوم می فرستن که حاجی زنگ زدیم ور نداشتی و باید منشیتو عوض کنی! این تیکه ها اینجا طبیعیه ! اونجا هم طبیعیه! پیش تو هم همینطوره! وبلاگ خاک گرفتتو که ورق می زنم پراز لحظه های دور از منه! وقتی وارد 360 ات می شم! پر از نگاهای منتظر آدماییه که حسرت یه لبخند آیکونیتو می کشن! اونوقت من دلم لک زده واسه خنده خودت و به بوسه های تلفنیمون قانع هم نیستم! آخخخخخخخ! ای طمعکار انسان! ای تایاز!
آدما طمعکارن! مثل ما دوستامون منتظر مان! و تو راست می گی ! انگار سنگینتره آدم افه دوستدار دوستی نیاد!!!!! حتی اگه آرمانش این باشه! حتی اگه گاهی هم به آسمون نگاه می کنی، بهتره جرعه بر خاک بریزی! اما من اینا تو کتم نمی ره! ای کاش می شد با فرشته ها هم هم پیاله شد!
توی عمرت مشروب نخوردی! توی عمرت سیگار نکشیدی! اما کلی جای خالی ایجاد کردی! توی دل کلی آدم که بیخودی فکر می کنن تو اونی هستی که هیچ وقت ترکشون نمی کنی! تو مفهوم یه دوستی! نه
friend
که در این کلمه حسی نیست! و در دوست پهنه گسترده ایه از مانی کاشانیان فرد تا عشقت که ترجیح می دی به جای آوردن اسمش در پرده ای از رمز و موسیقی آشنای حرمت "دوست" صداش کنی! از پول گراس گرفته تا دکتر الهی قمشه ای که الهام بخش مقاطعی از زندگیت بودنو تورو از تنهایی به شبهای پر امید و در خلوت با دوست سیر دادن و حتی تا اونجا که پروردگارتو دوست می خونی! در این مورد که دیگه قاصری از کلمه! چون کلمه خود بود!
تو رو می خوان! صدات می کنن! انتظار دارن! اما تو دیگه خودت نیستی! تو محلولی در وجود کس دیگه ای که همه چی تو برای اون خواهی داد، اگه بخواد! محلول شاید اااااااِ سوسپانسیون! جامد در مایع! آخه وجود نازنینش لطیف تر از اونیه که جامد باشه! حرکتش جریانه احساسه که تورو بی اختیار نگه می داره و چنگیه که به قلبت فرود می یاد! ای کاش بودی کنارم ر.
تورو دوست دارم و همه دوستیهام به خاطر تو بوده! می دونم که ناراحت می شی از شنیدن این حرف! اما بگذار جسارت دیوانه وار عشق رو برای یک لحظه لمس کنم تا بگم : " دوستی پروردگارم هم که گاه به جد می پرستمش و گاه به راحتی گناهش می کنم برای رسیدن به تو بوده و هست! " دیشب این رو با خدای خودم در میون گذاشتم و او هم تصدیق کرد! امیدوارم خدای تو هم ببخشایدم که او بسیار سخت عذاب است
اعترافات



Saturday, October 4, 2008

سنه ایستیوروم! نه دیله گله بونی دیم آخه سن راضی اوسسون؟


لینک جهت کمک به دوستان غیر ترک:
http://az.wikipedia.org/wiki/Vikipediya

Wednesday, October 1, 2008

reminder

هدفم چی بود از اینکه نصمیم دارم این جا بنویسم؟ کمی بلاگ نویسی حرفه ای تر از فضای خوشحال 360 شاید. شاید هم یک قول. اینکه بنویسم. اتفاقاتمو در یک سال آینده برای دوستانم بازبنویسم. می خوام به اون اتفاقات درد دلهامو ونوشته هامو که موقعی تحت لوای شحصیتی به نام دوستدار دوستی می نوشتم، مکررا اضاف کنم تا اونو دوباره زنده کنم. اگرچه الآن دیگه این کار بی معنی به نظر می رسه، ولی هیچ چیز بی معنی تر از بی معنی خوندن یک سلام تازه نیست.

سلام به او به تو و به من. سلام که اگر نباشد اسلامی هم نیست. هیچ نیست

و تازگی! همیشه تازه است

زهی سجاده تقوی که یک ساغر نمی ارزد

به کوی می فروشانش ز جامی بر نمیگیرند زهی سجاده تقوی که یک ساغر نمی ارزد

Friday, September 26, 2008

Nuttin But Strings

Click on the Title!

میزان

راحله نمی دونی چقد... محتاج آغوش ات ام

Thursday, September 25, 2008

I Love You!

Monday, September 22, 2008

ببین اخر

خواهی گفت این چه نوشتنی بود و هست؟
آخر ببین چه خوب و بهتر می نویسن دوستان من که نمی شناسمشان! اگرچه به سبک من ولی بهتر! آخر دماغ برایمان مانده مگر از دوری نوشتن؟ دختر!
ببین! دهنش شیرین کام و دلش گردکان

الف

این روزا دائماً وقتی با مترو به دانشگاه می رم! تو آلبوم آهنگام شب سکوت کویرو گوش می دم و به خاطره کویرمون فکر می کنم! واسم عجیب نبود که تو هم همزمان داشتی به اونا فکر می کردی!چون انگشت نمای مردم بودم و رسوا وقتی قطرات اشک از گونه هام سرازیر می شدن! و عجب نبود که رسواییم ورای مرزها به قلب تو هم رخنه کرده باشه! اون لحظات ناب این آهنگ که رسوای کیهانیو برای آدم به ارمغان میاره! اون جایی که می گه "ماهو دادن به شبهای تار! " یا اون جایی که می گه " تو که بی سرمه چشمون سرمه سایی " یا اون جایی که می گه " گنه خود کرده تاوان از که جویم؟! " آره عزیز! این پست و همه نوشته های من متعلق به توئه! نه چون خواستی که این جا بنویسم و وبلاگمو تازه نگه دارم! چون حرف دیگه ای جزاین الف قامت دوست یاد نداد استادم!
کوتاه اما همینه همش! همه حرفم! موجز و قاطع! به هر زبون هر مناسبت هر شکل
...

poste jadide man dar khaterate fanni ham hast!

Monday, September 15, 2008

تایاز امشب خدا

اشکال نداره! اشک

Sunday, August 31, 2008

Saturday, August 30, 2008

Ay Zendegi Siram Azat

Az khoda delgiram azat Ay zendegi siram azat
Ay Zendegi Mimiram o Omramo migiram Azat

Tuesday, August 26, 2008

faale hafez dar shabi ke cheshmam nakhosbid!


در سرای مغان رفته بود و آب زده نشسته پیر و صلایی به شیخ و شاب زده
سبوکشان همه در بندگیش بسته کمر ولی ز ترک کله چتر بر سحاب زده
شعاع جام و قدح نور ماه پوشیده عذار مغبچگان راه آفتاب زده
عروس بخت در آن حجله با هزاران ناز شکسته کسمه و بر برگ گل گلاب زده
گرفته ساغر عشرت فرشته رحمت ز جرعه بر رخ حور و پری گلاب زده
ز شور و عربده شاهدان شیرین کار شکر شکسته سمن ریخته رباب زده
سلام کردم و با من به روی خندان گفت که ای خمارکش مفلس شراب زده
که این کند که تو کردی به ضعف همت و رای ز گنج خانه شده خیمه بر خراب زده
وصال دولت بیدار ترسمت ندهند که خفته‌ای تو در آغوش بخت خواب زده
بیا به میکده حافظ که بر تو عرضه کنم هزار صف ز دعاهای مستجاب زده

Sunday, August 17, 2008

همین حالا


خداحافظ همین حالا
همین حالا که من تنهام
خداحافظ به شرطی که بفهمی تر شده چشمام

خداحافظ کمی غمگین
به یاد اون همه تردید
به یاد آسمونی که منو از چشم تو می دید

اگه گفتم خداحافظ نه اینکه رفتنت ساده اس
نه اینکه میشه باور کرد دوباره آخر جاده اس

خداحافظ واسه اینکه نبندی دل به رویاها
بدونی بی تو و با تو همینه اسمه این دنیا




Thursday, August 14, 2008

پشت یک کامیون دیدم نوشته که


سرنوشت زندگی ام برخلاف آرزوهایم گذشت، پارو بزن



Thursday, July 31, 2008

چرا من این آدم را دوست دارم؟


قسمتی از مقدمه سوشیانس وبلاگ رسمی شروین وکیلی:

...به راستی نمی­دانستم جامعه ­شناسی حشرات اجتماعی را در بخش زیست­ شناسی بگنجانم، یا آن را در بخش جامعه­ شناسی جای دهم

http://www.soshians.net/fa/




خاطرات فنی از دید من

http://khateratefanni.blogfa.com/post-15.aspx

Wednesday, July 30, 2008

!!خدا جون! حاجی این چه کاریه؟


دیگر مگس مردم را از خواب بیدار نمی کرد و خداوند دارکوب را آفرید


Tuesday, July 29, 2008

!اراده ات را ستایش می کنم ای انسان راسخ



شرط «دل» دادگی


می دانستی اگر شرط «دل دادن»، «دل گرفتن» نبود، یکی «بی دل» می شد و دیگری «دو دل»؟

Sunday, July 20, 2008

خسرو شکیبایی



خسرو شکیبایی سند پیروزی سینمای انقلاب بر قبل است! دوستش داریم چون انقلاب ها دوست داشتنی هستند

Saturday, July 19, 2008

Thursday, July 17, 2008

Monday, July 7, 2008

گاهی عجیب SMS خلاقیت در تولید

گذشت!!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
گذشت اون موقع که این پایین خبری بود

زمانی برای مستی اسبها یا زمانی برای اسبی مستها


ثانیه: 15
صفحه: تاریک
Fade:تصویر
صدای بازپرس: پدرت چی کاره ست؟

صدای بچه: باربره، قاچاقچیه
...

Sunday, June 29, 2008

هر چه بادا باد

هر چه بادا باد!
می گویم: آری! من این گونه عاشقت هستم!
حال هر چه می خواهند بگویند
تمام شدن وبلاگ نزدیک است. چون رفتن نزدیک


جوک یا کار روانی؟


منظور کارشناس رسانه صدا سیما و بخش خبر 21 از "فروپاشی اقتصادی آمریکا" چی بود؟! جوک یا کار روانی؟

Saturday, June 28, 2008

روزگار جوانی


مثل یک رنگین کمون هفت رنگ **** سرگذشت زندگیمون رنگ رنگ
ای صمیمی، ای قدیمی، هم قطار ***** بر دل شب، شبنم عشقی بکار
شهر شب با مردم چشمک زنش ***** غصه‌هامو ریخته توی دامنش
ازدحام کوچه‌های بی کسی ***** پرشده ازیک بغل دلواپسی
این منم دلواپس بود و نبود ***** از غم ای کاش ها چشمم کبود
تا به کی از آرزوهامون جدا ***** با تو هستم، با تو هستم، ای خدا
بقچه‌ی عشقم همیشه باز باز ***** جانمازم تشنه‌ی راز و نیاز
هم زبونی ها اگر شیرین‌تره ***** همدلی از همزبونی بهتره

Saturday, June 21, 2008

با این باخت تیم قهرمان اروپا

حس ناسیونالیستی نسبت به کشور کرواسی پیدا کرده ام

Wednesday, June 18, 2008

اولین ایرانی



بازنوشت پیدایش انسان در اسطوره ایرانی از قول دکتر جلال الدین کزازی:
اورمزد، کیومرث و اوک داد(که یک گاو بوده است ) را می آفریند. که توسط نیروهای اهورایی کشته می شوند. روانشان نزد اورمزد گله می کنند که پس چرا ما را آفریدی؟ او نیز می گوید که باکتان نباشد که زرتشت دادتان را خواهد ستاند. سپس گیاه ریواسی از مکان کشته شدن می روید و مرد وزن نخستین مهلا و مهلیانه از خون کیومرث که نماد جوهر انسان (ایرانی) بوده است پدید می آیند


Monday, June 9, 2008

ُغریب


Slevan Bilic