Art of the Day

Empty now

Sunday, August 31, 2008

Saturday, August 30, 2008

Ay Zendegi Siram Azat

Az khoda delgiram azat Ay zendegi siram azat
Ay Zendegi Mimiram o Omramo migiram Azat

Tuesday, August 26, 2008

faale hafez dar shabi ke cheshmam nakhosbid!


در سرای مغان رفته بود و آب زده نشسته پیر و صلایی به شیخ و شاب زده
سبوکشان همه در بندگیش بسته کمر ولی ز ترک کله چتر بر سحاب زده
شعاع جام و قدح نور ماه پوشیده عذار مغبچگان راه آفتاب زده
عروس بخت در آن حجله با هزاران ناز شکسته کسمه و بر برگ گل گلاب زده
گرفته ساغر عشرت فرشته رحمت ز جرعه بر رخ حور و پری گلاب زده
ز شور و عربده شاهدان شیرین کار شکر شکسته سمن ریخته رباب زده
سلام کردم و با من به روی خندان گفت که ای خمارکش مفلس شراب زده
که این کند که تو کردی به ضعف همت و رای ز گنج خانه شده خیمه بر خراب زده
وصال دولت بیدار ترسمت ندهند که خفته‌ای تو در آغوش بخت خواب زده
بیا به میکده حافظ که بر تو عرضه کنم هزار صف ز دعاهای مستجاب زده

Sunday, August 17, 2008

همین حالا


خداحافظ همین حالا
همین حالا که من تنهام
خداحافظ به شرطی که بفهمی تر شده چشمام

خداحافظ کمی غمگین
به یاد اون همه تردید
به یاد آسمونی که منو از چشم تو می دید

اگه گفتم خداحافظ نه اینکه رفتنت ساده اس
نه اینکه میشه باور کرد دوباره آخر جاده اس

خداحافظ واسه اینکه نبندی دل به رویاها
بدونی بی تو و با تو همینه اسمه این دنیا




Thursday, August 14, 2008

پشت یک کامیون دیدم نوشته که


سرنوشت زندگی ام برخلاف آرزوهایم گذشت، پارو بزن