Art of the Day
Monday, December 6, 2010
Thursday, November 25, 2010
وصیت نامه ی وحشی بافقی و من
Thursday, November 18, 2010
Tuesday, November 9, 2010
Monday, November 8, 2010
آزمون خودشناسی تبتی و پاسخهای من
پاسخ ها
1
پلنگ : غرور و افتخار است
گوسفند : عشق است
*اسب : خانواده است
خوك : پول است
2
توصيف گربه همان توصيف شريك شماست: زن
موش توصيف دشمن شماست: کثیف
قهوه نگاه شما به ميل جنسي است: باکلاس
دريا زندگي شخصي شما را نشان مي دهد: عظیم
3
نارنجي: كسي كه شما او را دوست واقعي مي دانيد: سهراب
قرمز: كسي كه شما او را واقعا دوست داريد: طه احمدی
سفيد : روح دوم شما: راحله
سبز :كسي كه در لحظات حساس زندگي او را بخاطر خواهيد داشت: راحله
4
0-4 : زندگي شما بتدريج و آراي رشد خواهد كرد
5-9 : زندگي شما برابر علاقه شما رشد خواهد كرد
10-14:شما تا 3 هفته ديگر 5 واقعه غير منتظره خواهيد داشت
به بالا زندگي شما با سرعت بسياري رشد خواهد كرد و آرزوي شما محقق خواهد شد15-20: 19
Saturday, November 6, 2010
Monday, November 1, 2010
Tuesday, October 19, 2010
آیا آسایش مجاز است؟
وقتی امام علی علیه السلام به شهر انبار وارد شد، مردم شهر از مرکب های خود پیاده شدند و پیشاپیش امام دویدند. امام با عصبانیت فرمود: این چه کاری است که انجام می دهید؟ گفتند: یکی از عادت های ماست که به وسیله آن، حاکمان خود را گرامی می داریم. امام فرمود: وَ اللّه ِ ما یَنْتَفِعُ بِهذا اُمراءُکُمْ وَ إنَّکُمْ لَتَشُقُّونَ عَلی اَنْفُسِکُمْ فی دنیاکُمْ وَ تَشُقُّونَ بِه فی آخِرَتِکُمْ وَ ما اَخْسَر المَشقَّةَ وَراءَهَا العِقابُ وَ اَرْبَح الدَّعَةَ مَعَها الاَمانُ مِنَ النّار.ء
Thursday, September 23, 2010
Monday, August 23, 2010
شب رفت و حدیث ما به پایان نرسید / شب را چه کند؟ حدیث ما بود دراز
تقدیم به راحله عزیزم
HD - Andrea Bocelli Sarah Brightman Time To Say.mp3
Thursday, August 19, 2010
Gossip Girl
Wednesday, August 18, 2010
دستگاه مولد نفرت به جای برق
وي گفت: اين دستگاه به اين لحاظ ساده است كه گفته ميشود از نظر علم، بشر به آن توان نرسيده كه بتواند قوانين فيزيك را نقض كند اما ما به جرأت ميگوييم كه قانون دوم ترمو ديناميك را نقض ميكنيم.
Saturday, July 31, 2010
Thursday, July 22, 2010
نوشته لوس بی معنی پوپولیستیه خوب
Tuesday, July 20, 2010
Friday, July 16, 2010
Monday, July 12, 2010
صنعت تیراندازی
Friday, July 9, 2010
Friday, July 2, 2010
لغتنامه هوشمند
context - فضا - جو
intimidation - جو دادن
frustrated - شاکی
it's sick - awesome- swell - wicked - خفن - خدا - باحال
check (it) out - حالشو ببر - (اینو) داشته باش
yo - bro - حاجی
folks- buddies - رفقا
bunch of folks - اراذل
kind of -sort of - یه جورایی - انگاری
bottom line is- نهایتش اینه که
* sexist - بی ناموس
overprotection - غیرت
overacting - fake - فیلم بازی کردن
geek - جلف - جواد
nerd - نرد - خرخون - خوره
weird - ناراحت - خسته - عجیب
awkward - ضایع - نافرم
creepy - چندش ناک - داغون
in your dreams - no way - عمرا
needs way more money - خدا تومن پولشه
what's up with politics? - سیاست چی می گه؟
hang out - صفا کردن - یه دوری زدن
bastard - بی شرف
** it's damn(bloody) right - خداییش درسته دیگه
asshole- کوندریده
skip - پیچوندن
Thursday, July 1, 2010
Wednesday, June 30, 2010
Monday, June 28, 2010
Wednesday, June 23, 2010
Monday, June 21, 2010
برای بازجویم
Friday, June 18, 2010
Sunday, June 13, 2010
Thursday, June 10, 2010
عادت به خرداد پر حادثه
این خاصیبت رای و صندوق است، گاه می سازد در خرداد و گاه رسوا می کند، باز در خرداد
Sunday, June 6, 2010
Friday, June 4, 2010
چو پرده دار به شمشیر می زند همه را/کسی مقیم حریم حرم نخواهد ماند
Thursday, June 3, 2010
مصاحبه کیارستمی
Wednesday, June 2, 2010
به یاد خرداد خون و فتح - برای شهدای آرمان استقلال و آزادی
Friday, May 28, 2010
تنها نگاه بود و تبسم میان ما
تنها نگاه بود و تبسم!
اما.... نه:
گاهی که از تب هیجان ها
بی تاب می شدیم
گاهی که قلب هامان
می کوفت سهمگین
گاهی که سینه هامان
چون کوره می گداخت
دست تو بود و دست من – این دوستان پاک -
کز شوق سر به دامن هم می گذاشتند
وز این پل بزرگ - پیوند دست ها -
دلهای ما به خلوت هم راه داشتند!
یک بار نیز - یادت اگر باشد -
وقتی تو راهی سفری بودی
یک لحظه، وای تنها یک لحظه
سر روی شانه های هم آوردیم
با هم گریستیم ...
تنها نگاه بود و تبسم، میان ما
ما پاک زیستیم!
ای سرکشیده از صدف سال های پیش
ای بازگشته از سفر خاطرات دور
آن روزهای خوب
تو، آفتاب بودی
بخشنده، پاک، گرم
من مرغ صبح بودم - مست و ترانه گو –
اما در آن غروب که از هم جدا شدیم
شب را شناختیم.
در جلگه غریب و غم آلود سرنوشت
زیر سم سمند گریزان ماه و سال
چون باد تاختیم
در شعله بلند شفق ها
غمگین گداختیم.
جز یاد آن نگاه و تبسم،
مانند موج ریخت به هم هر چه ساختیم.
ما پاک سوختیم
ما پاک باختیم.
ای سرکشیده از صدف سال های پیش
ای بازگشته، ای به خطا رفته!
با من بگو حکایت خود، تا بگویمت:
آن شرم جاودانه
آن دست های گرم
آن قلب های پاک
وان رازهای مهر که بین من و تو بود
ما گرچه در کنار هم اینک نشسته ایم
بار دگر به چهره هم چشم بسته ایم
دوریم هر دو دور...!
با آتش نهفته به دل های بی گناه
تا جاودان صبور،
ای آتش شکفته، اگر او دوباره رفت
در سینه کدام محبت بجویمت؟
ای جان غم گرفته، بگو، دور از آن نگاه
در چشمه کدام تبسم بشویمت؟