Art of the Day

Empty now

Thursday, October 30, 2008

az un post ta in post!

'tavahhomate ye nevisandeye blog'
noor:
marde hesabi ye haftas chizi nazashti too webloget!
nooni ke mikhori haroomet!
man:
rastesho begam?
akhe nemiad!
noor: man nemidunam! to bayad record postato beshkooni!!

Thursday, October 23, 2008

besyaar

Bavar nemikonam!
bavar nemikonam ke zendegi ya'ni hamin;
bavar nemikonam ke ensaaniat chizi nist;
bavar nemikonam ke dar tashkhise satho omgh, eshtebah nemikonim;
bavar nemikonam ke khaste shodan iradi dashte bashe;
bavar nemikonam ke ghavitar shoru' kardan arzeshi kamtar dare;
bavar nemikonam eshghi nis;
besyaar bavaret mikonam;
khodaya be hormate ashki ke dar chashmam gharar dadi, haghighat vagheyiat, ...
mohem nist, bavar ro be khoobiha dar maa ghani kon; khodaya eltemaset mikonam
khodaya! mano be sarzaminat bebar; agarche basi langam!

Monday, October 20, 2008

record

recorde postaaye mahianam dar maahe October boode, ba 26 ta. Ke dige hich vaght shekaste nakhahd shod.

dar khateraate lootihaye ba eshghe gozare bazar neveshte bud:

dar khateraate lootihaye ba eshghe gozare bazar neveshte bud:

"mardane bedune zan mesle kabootarane bedoone baal hastand."!!!

ta maahe man bar Aayad!

شبانه


خیال خال تو گر ز سر ببرم ***** به خون دیده آغشته شد جگرم

سراپا همه از یک قماش دغل بازید!***** تک یاخته های بی نظر بدنم

شبانه ام از چشمه چشم تو می جوشید***** ترانه ات از ساخته های کهنم

گلوله غربتست و اعدام بی چوبه****** به قامت تو تکیه می زنم وطنم

به پیش تو مویه می کردم از ظلمت***** چه ماند؟ عکس تو و دو رکعت سحرم

به جان سلیمانی ترانه ام سوگند******* که ذکر تو باطل کند قسمم

به لطف تو شعرم وزین شود چون کاخ***** تناسبت ار ویران کند وَزَنم




Friday, October 17, 2008

گونه های سوخته کمر شکسته

وقتی یک مرد محتاج محبت است، وقتی می گرید اما دل سوختنی نیست، وقتی محتاج ترمی شود و ترحم را به زبان می طلبد!
دریغااااااااااااااا
همانا، رد اشک در گونه هایش می سوزد

درووووووووووووووود بر ساعتی کبیییییییییییییر!

شعری از معلم زبان دبیرستان

Peach pear apple quince pomegranate
coconut orange sour-orange
tangerine lemon sweet lemon sour-lemon melon
water-melon musk-melon
apricot nectarine medlar fig banana

Thursday, October 16, 2008

Tuesday, October 14, 2008

فراز های از آرش ضرعام نژاد، نویسنده محبوب

می دانید چرا اصلاً ایرانیها در سالهای اخیر در زمینه کنترل جمعیت رتبه اول را کسب کرده اند؟ برای اینکه وسائل جلوگیری از بارداری مجانی ارائه می شوند

Sunday, October 12, 2008

Leona Lewis (To see How I Feel Click on Here!)

Closed off from love
I didn’t need the pain
Once or twice was enough
And it was all in vain
Time starts to pass
Before you know it you’re frozen

But something happened
For the very first time with you
My heart melts into the ground
Found something true
And everyone’s looking round
Thinking I’m going crazy (hey baby)

but I don’t care what they say
I’m in love with you
They try to pull me away
But they don’t know the truth
My heart’s crippled by the vein
That I keep on closing
You cut me open and I

Keep bleeding I
Keep, keep bleeding love
I keep bleeding
I keep, keep bleeding love
Keep bleeding
Keep, keep bleeding love
You cut me open

Trying hard not to hear
But they talk so loud
Their piercing sounds fill my ears
Try to fill me with doubt
Yet I know that the goal
Is to keep me from falling

But nothing’s greater
Than the rush that comes with your embrace
And in this world of loneliness

I see your face
Yet everyone around me
Thinks that I’m going crazy, maybe, maybe

But I don’t care what they say
I’m in love with you
They try to pull me away
But they don’t know the truth
My heart’s crippled by the vein
That I keep on closing
You cut me open and I

Keep bleeding
Keep, keep bleeding love
I keep bleeding
I keep, keep bleeding love
Keep bleeding
Keep, keep bleeding love
You cut me open

And it’s draining all of me
Oh they find it hard to believe
I’ll be wearing these scars
For everyone to see

I don’t care what they say
I’m in love with you
They try to pull me away
But they don’t know the truth
My heart’s crippled by the vein
That I keep on closing
You cut me open and I

Keep bleeding
Keep, keep bleeding love
I keep bleeding
I keep, keep bleeding love
Keep bleeding
Keep, keep bleeding love
You cut me open and I

Keep bleeding
Keep, keep bleeding love
I keep bleeding
I keep, keep bleeding love
Keep bleeding
Keep, keep bleeding love
You cut me open and I
Keep bleeding
Keep, keep bleeding love

Body of Lies

گلشیفته این شانس را داشت که در این فیلم نقاب بردارد . ماییم که محکومیم به بازی در "مجموعه دروغها"
دوستی گفت

Monday, October 6, 2008

اعترافات

همه ازمون می پرسن: معلوم هست کجایی؟ حتی پیش عده ای از آدما که تازه به جمعشون اضافه شدی، اگه "شب آبی" شبی که همه تو خیابونا تا صبح ولگردی می کنن و به قول معروف شبی یاد دارم که چشمم نخقت... اگه تو این شب باهاشون بیرون نری، واست پسغوم می فرستن که حاجی زنگ زدیم ور نداشتی و باید منشیتو عوض کنی! این تیکه ها اینجا طبیعیه ! اونجا هم طبیعیه! پیش تو هم همینطوره! وبلاگ خاک گرفتتو که ورق می زنم پراز لحظه های دور از منه! وقتی وارد 360 ات می شم! پر از نگاهای منتظر آدماییه که حسرت یه لبخند آیکونیتو می کشن! اونوقت من دلم لک زده واسه خنده خودت و به بوسه های تلفنیمون قانع هم نیستم! آخخخخخخخ! ای طمعکار انسان! ای تایاز!
آدما طمعکارن! مثل ما دوستامون منتظر مان! و تو راست می گی ! انگار سنگینتره آدم افه دوستدار دوستی نیاد!!!!! حتی اگه آرمانش این باشه! حتی اگه گاهی هم به آسمون نگاه می کنی، بهتره جرعه بر خاک بریزی! اما من اینا تو کتم نمی ره! ای کاش می شد با فرشته ها هم هم پیاله شد!
توی عمرت مشروب نخوردی! توی عمرت سیگار نکشیدی! اما کلی جای خالی ایجاد کردی! توی دل کلی آدم که بیخودی فکر می کنن تو اونی هستی که هیچ وقت ترکشون نمی کنی! تو مفهوم یه دوستی! نه
friend
که در این کلمه حسی نیست! و در دوست پهنه گسترده ایه از مانی کاشانیان فرد تا عشقت که ترجیح می دی به جای آوردن اسمش در پرده ای از رمز و موسیقی آشنای حرمت "دوست" صداش کنی! از پول گراس گرفته تا دکتر الهی قمشه ای که الهام بخش مقاطعی از زندگیت بودنو تورو از تنهایی به شبهای پر امید و در خلوت با دوست سیر دادن و حتی تا اونجا که پروردگارتو دوست می خونی! در این مورد که دیگه قاصری از کلمه! چون کلمه خود بود!
تو رو می خوان! صدات می کنن! انتظار دارن! اما تو دیگه خودت نیستی! تو محلولی در وجود کس دیگه ای که همه چی تو برای اون خواهی داد، اگه بخواد! محلول شاید اااااااِ سوسپانسیون! جامد در مایع! آخه وجود نازنینش لطیف تر از اونیه که جامد باشه! حرکتش جریانه احساسه که تورو بی اختیار نگه می داره و چنگیه که به قلبت فرود می یاد! ای کاش بودی کنارم ر.
تورو دوست دارم و همه دوستیهام به خاطر تو بوده! می دونم که ناراحت می شی از شنیدن این حرف! اما بگذار جسارت دیوانه وار عشق رو برای یک لحظه لمس کنم تا بگم : " دوستی پروردگارم هم که گاه به جد می پرستمش و گاه به راحتی گناهش می کنم برای رسیدن به تو بوده و هست! " دیشب این رو با خدای خودم در میون گذاشتم و او هم تصدیق کرد! امیدوارم خدای تو هم ببخشایدم که او بسیار سخت عذاب است
اعترافات



Saturday, October 4, 2008

سنه ایستیوروم! نه دیله گله بونی دیم آخه سن راضی اوسسون؟


لینک جهت کمک به دوستان غیر ترک:
http://az.wikipedia.org/wiki/Vikipediya

Wednesday, October 1, 2008

reminder

هدفم چی بود از اینکه نصمیم دارم این جا بنویسم؟ کمی بلاگ نویسی حرفه ای تر از فضای خوشحال 360 شاید. شاید هم یک قول. اینکه بنویسم. اتفاقاتمو در یک سال آینده برای دوستانم بازبنویسم. می خوام به اون اتفاقات درد دلهامو ونوشته هامو که موقعی تحت لوای شحصیتی به نام دوستدار دوستی می نوشتم، مکررا اضاف کنم تا اونو دوباره زنده کنم. اگرچه الآن دیگه این کار بی معنی به نظر می رسه، ولی هیچ چیز بی معنی تر از بی معنی خوندن یک سلام تازه نیست.

سلام به او به تو و به من. سلام که اگر نباشد اسلامی هم نیست. هیچ نیست

و تازگی! همیشه تازه است

زهی سجاده تقوی که یک ساغر نمی ارزد

به کوی می فروشانش ز جامی بر نمیگیرند زهی سجاده تقوی که یک ساغر نمی ارزد