Art of the Day
Empty now
Saturday, July 31, 2010
Thursday, July 22, 2010
نوشته لوس بی معنی پوپولیستیه خوب
میخوريم به سلامتي گاو
که نميگه من،
ميگه ما
--------------------------
به سلامتیِ کرم خاکی
نه به خاطر کرم بودنش،
به خاطر خاکی بودنش
--------------------------
به سلامتیِ درخت
نه به خاطرِ ميوهش،
به خاطرِ سايهش.
--------------------------
به سلامتیِ ديوار
نه به خاطرِ بلنديش،
که هر مرد و نامرد ی بهش تکیه می کنه
--------------------------
به سلامتیِ سايه
که هيچوقت آدمو تنها نميذاره.
--------------------------
به سلامتیِ پرچم ايران
که سه رنگه،
شب و روز، که دو رنگه،
رفيق که يهرنگه.
--------------------------
به سلامتيِ برف
که هم روش سفيده هم توش.
--------------------------
به سلامتی کلاغ
نه به خاطر سیاهیش،
به خاطر یک رنگیش
--------------------------
به سلامتی سه تن
ناموس و رفیق و وطن.
به سلامتی سه کس،
زندونی بی ملاقاتی، سرباز، بی کس.
به سلامتیِ همه اونايی که
دوسشون داريم و نميدونن،
دوسمون دارن و نميدونيم.
--------------------------
به سلامتی مادر
که تنها رفیق بی کلکه.
--------------------------
به سلامتیِ نهنگ
که گندهلات درياست
--------------------------
به سلامتیِ تابلوی ورود ممنوع
که یهتنه یه اتوبانو حریفه.
--------------------------
به سلامتیِ زنجير
نه به خاطر اينکه درازه،
به خاطر اينکه به هم پيوستس.
--------------------------
به سلامتیِ سیم خاردار
که پشت و رو نداره.
--------------------------
به سلامتیِ پل عابر پياده
که هم مردا از روش رد ميشن هم نامردا.
--------------------------
به سلامتی پلنگ صورتی
نه بخاطر رنگش فقط برا آهنگش.
--------------------------
به سلامتی عمو جغد شاخدار!
که با همه گشنگیش بنرو نخورد.
Tuesday, July 20, 2010
Friday, July 16, 2010
Monday, July 12, 2010
صنعت تیراندازی
"بنده" آن نیست که موئی و میانی دارد
"شاهد کشتن" آن باش که "جانی" دارد
"لب به جان" شد سخنم تا تو "جوابش دادی"
آری، آری! سخن عشق "بیانی" دارد
خم ابروی تو "و" صنعت تیراندازی
"نیست خالی به جز از آن که نشانی" دارد
Friday, July 9, 2010
Friday, July 2, 2010
لغتنامه هوشمند
لغتهای مهم گفتار روزانه ما در فارسی و انگلیسی که تجربه شخصی خودمه
context - فضا - جو
***to be out of context - رو فضا صحبت کردن
intimidation - جو دادن
frustrated - شاکی
it's sick - awesome- swell - wicked - خفن - خدا - باحال
check (it) out - حالشو ببر - (اینو) داشته باش
yo - bro - حاجی
folks- buddies - رفقا
bunch of folks - اراذل
kind of -sort of - یه جورایی - انگاری
bottom line is- نهایتش اینه که
* sexist - بی ناموس
overprotection - غیرت
overacting - fake - فیلم بازی کردن
geek - جلف - جواد
nerd - نرد - خرخون - خوره
weird - ناراحت - خسته - عجیب
awkward - ضایع - نافرم
creepy - چندش ناک - داغون
in your dreams - no way - عمرا
needs way more money - خدا تومن پولشه
what's up with politics? - سیاست چی می گه؟
hang out - صفا کردن - یه دوری زدن
bastard - بی شرف
** it's damn(bloody) right - خداییش درسته دیگه
intimidation - جو دادن
frustrated - شاکی
it's sick - awesome- swell - wicked - خفن - خدا - باحال
check (it) out - حالشو ببر - (اینو) داشته باش
yo - bro - حاجی
folks- buddies - رفقا
bunch of folks - اراذل
kind of -sort of - یه جورایی - انگاری
bottom line is- نهایتش اینه که
* sexist - بی ناموس
overprotection - غیرت
overacting - fake - فیلم بازی کردن
geek - جلف - جواد
nerd - نرد - خرخون - خوره
weird - ناراحت - خسته - عجیب
awkward - ضایع - نافرم
creepy - چندش ناک - داغون
in your dreams - no way - عمرا
needs way more money - خدا تومن پولشه
what's up with politics? - سیاست چی می گه؟
hang out - صفا کردن - یه دوری زدن
bastard - بی شرف
** it's damn(bloody) right - خداییش درسته دیگه
what the hell - چه غلطا - جل الحالق
No worries - take it easy- settle down - بی خیال
I hear you - دارمت - قبوله
give me a break - ولم کن بابا - بی خیال شو
crap - مزخرف
take the crap out of me - برق از سر کسی پروندن- مثل سگ ترسیدن
jerk - عوضی
loser - بی عرضه - بد بخت
stance - موضع
sphere - ساحت
peripheral - حاشیه - جوانب
fallacy - generalization - مغالطه
territorial totality - تمامیت ارضی
essence - marrow - اصالت
interpretation - قرائت
perception - intuition - شهود
on my nerves - روی اعصاب منه
blow away - عقل از سر پروندن- به باد(فنا) دادن
pathetic - مذبوحانه - مقبوحانه - بیچاره
dirty - nasty - رکیک - خراب
pervert - منحرف
to bitch- غر زدن
salute you- hail - چاکرم - کوچیکتم
good for you - خوش به حالت
wellplayed- good job - دمت گرم
Lord have mercy - خدا رحم کنه
God forbid - خدا نکنه
shoot!- وای! - بیچاره شدم
blast- خبر بترکون
asshole- کوندریده
asshole- کوندریده
blaze- blast- kick ass - ترکوندن
smart ass - هفت خط
dumbass - احمق - آی کیو
blunder - goof - سوتی
heckle - scrutinize - گیر دادن
embarrassed - شرمنده - آبرو رفته
humiliate - تحقیرکردن - سر کار گذاشتن
flatter - patronize - لوس کردن - پاچه خاری
compromise - مصلحت اندیشی - مصالحه
manipulate - مصادره به مطلوب کردن - قبضه کردن
complement - تعریف کردن از کسی
hit on her - تیکه انداختن
notion - مقوله - قضیه
nice call - ایول تصمیم
stroke - ضربه - شوک ناگهانی
hilarious - مضحک - خنده
(take the) momentum - تا داغه چسبوندن - طلبه شدن
literally - رسما
technically - در واقع
actually - راستشو بخوای
gross - حال به هم زن
bullshit - دری وری
lame - بی معنی
impressive - تأثیرگذار - کاردرست
impression - تقلید صدا
stuff - چیز
it's freaking (cold) - لامذهب (عجب) سرده
provocative - تحریک کننده - جیغ
take over - زور گفتن - کل خوابوندن
at one point - یکهو
get away with it - یه کاریش بکن - ردیف کردن
face it - قبول کن - کنار آمدن
recap - جمع بندی
it sucks - !گند زده - تو روحش
cute - adorable - خوشگل - مامان
fob (fresh out of boat) - جواد
whatever - هرچی - خوب حالا
lost - گیج
smack down - تلافی کردن
sweeping the nation - کف ملت رو بریدن - شور دادن به مردم
in your face - بخواب بابا
drag - بیخود - مسخره
naughty - بلا- شیطون
comeback - حاضرجوابی
chill (out) - حال کردن
bust out - گند زدن
thick skull - کله یه پوک
to be a ten - بیست - یک
to be a buzz - می چسبه
apple of one's eye - نور چشم
speak of devil - حلال زاده
ultimate - آخرش
to see red - خون جلو چشم کسی رو گرفتن
stuffed my face - تا خرخره خوردن
pot belly - شکمبه!
bulky - گنده بک
home boy - بچه محل
chicken out - کم آوردن - جا زدن
chick - داف
a shoulder to cry - سنگ صبور
his light is on, but no one is inside - مخش تاب داره
give someone a cold shoulder - تحویل نگرفتن
look the other way - خودت رو به کوچه علی چپ زدن
you look fishy - مشکوک میزنی
cut my leg and call me shorty - تو گفتی و منم باور کردم - خر خودتی
wipe that smile off your face - نیشت رو ببند
penny dropped - دوزاری افتاد؟
go to the extreme - شورشو در آوردن
tit for tat - این به اون در
with pants down - red handed - مچ گرفتن
I will eat my hat - اسممو عوض میکنم
quick witted - حاضر جواب
loaded - well off - خر پول
off the records - بین خودمون باشه
walk over ya - سوسکت میکنم
excuse my French - گلاب به روتون
party pooper - pain in the neck - مزاحم - رو اعصاب
on edge - دلهره دار
in stitches - کف زمین از خنده
hit it off - مثل کفترای عاشق
have a soft spot for - حال دادن به
at each other's throats - به هم پریدن
get a life - برو حال کن
be in hot water - پوستش کندست
on a roll - رو غلتک - کارش گرفته
you can say that again - جانا سخن از زبان ما میگویی
you're telling me - خودم میدونم
hit the nail on the head - تهشو در آورده
pool his leg - اذیت کردن
prank on him - have him on - سر کار گذاشتن
take some doing - یه خورده کار داره
slip your mind - از ذهنت پرید
get the hang of it - غلق چیزی رو پیدا کردن
just like that - سه سوته
break the ice - جو رو شکستن - یخو آب کردن
leave him cold - cut no ice - ککشم نگزیده
take your time - راحت باش - عجله نکن
touch base - قراری بزاریم
sit on the fence - بی غرض بودن
cut corners - پیچوندن آخر چیزی
skip - پیچوندن
skip - پیچوندن
pull strings - پارتی داشتن و از بالا حال دادن
turn a blind eye - بی خیال شدن و حال دادن - چشمپوشی کردن
...
* از لحاظ معنایی فرق دارن ولی از لحاظ ارزشی دقیقا معادل هستند.
** دقت کنید به فعل swear که با دو معنای متفاوت فحش دادن و قسم خوردن می آید. این دو ترجمه هم به نظر من این گونه بی ارتباط نیستند، غیراز تناسب کاربردی.
*** چون در فارسی ما می گیم مسئله رو بیار در شرایط و زمین صحبت کنیم. انگار اینها می گن مسئله رو بیار در فضا و ساحت خودش صحبت کن.
Thursday, July 1, 2010
Subscribe to:
Posts (Atom)