Art of the Day

Empty now

Sunday, September 13, 2009

در تنگ - ترجمه عبدالله توکل- رضا سید حسینی



ژروم خطاب به آلیسا :

- من هرگز از تو جدا نخواهم شد

کمی شانه ها را بالا انداخت. - مگر قدرت این را نداری که تنها بروی؟ هریک از ما باید یکه و تنها به خدا برسد

- اما تویی که راه را به من نشان می دهی

- چرا می خواهی جز مسیح راهنمای دیگری پیدا کنی؟ مگر خیال نمی کنی من و تو زمانی به هم نزدیکتریم که یکدیگر را فراموش کرده ایم و خدا را عبادت می کنیم؟

- تا ما را به هم برساند و آنچه من هر شب و هر روز از خدا می خواهم همین است

- مگر معنی به هم رسیدن در وجود خدا را نمی دانی؟

- از صمیم قلب می دانم. معنی آن این است که یکدیگر را در منتهای شیفتگی در معبود واحدی پیدا کنیم و به نظرم درست برای پیدا کردن تو است که من آن چیز را می پرستم که تو هم می پرستی

- پرستش تو هیچ پاک نیست

- زیاده بر این از من نخواه. اگر قرار باشد که من نتوانم ترا در آسمان پیدا کنم، مرده شور این آسمان را ببرند
...

No comments: