Art of the Day

Empty now

Saturday, August 6, 2011

ناله های شبانه

توی این خونه پوسیدم خدایا!
مگه دیوار این جا در نداره؟
چقدر باید تحمل کرد بی عشق؟
مگه دنیا درو پیگر نداره؟

چشام کم سو شد از بس گریه کردم
نمی دونم کی از این خونه می رم
دارم می سوزمو چشم انتظارم
دارم می میرم و از رو نمی رم
----
ای سر به راه تر! 
ای سر به زیر تر!
ای گوشه گیر تر!

هر لحظه خسته تر
هر لحظه تلخ تر
هر لحظه پیرتر

دنیای من تویی
دنیا ولی می گن
زندون مؤمنه

آخه چه جوری از
خیر تو بگذرم؟
این غیر ممکنه!
----
درست از اولین باری که رفتی
درست از اولین باری که مردم
درست از آخرین برگی که باختی
درست از آخرین دستی که بردم

درست از روز اول رفته بودی
همون روزی که من از دست رفتم
عزیزم! عشق تو بن بست من بود
منم تا آخر بن بست رفتم
----
ای سر به راه تر!
ای سر به زیر تر!
ای گوشه گیر تر!

هر لحظه خسته تر
هر لحظه تلخ تر
هر لحظه پیرتر


دنیای من تویی
دنیا ولی می گن
زندون مؤمنه

آخه چه جوری از
خیر تو بگذرم؟
این غیر ممکنه!

No comments: