Art of the Day

Empty now

Thursday, August 20, 2009

دین شناسی و اسلام شناسی


امروز بحثی گرفت درباره دین اسلام و تصاویر دختران لبنانی که در9 سالگی به ازدواج داده اندشان. حامد گفت که خوب اسلام همینست دیگر، من هم وسوسه شدم بنویسم چند سطری



فکر کردم از این دریچه می شود وارد شد که اسلام را می شود نوع دیگری بررسی کرد دینی خدایی و زمینی. مفهوم از اینها واضح است و ساخته دست بشر بودن مشخصاً هیچ توضیح بیشتری نمی خواهد. به اعتقادم اگر کلاهمان را قاضی کنیم می بینیم که مشکل در یکی از اینهاست که اتفاق می افتد منظورم از مشکل آن موقع است که خودت را در بیرون از اعتقادات مذهبی شخصی قرار می دهی و می خواهی نظری به یکباره و کلی در مورد یک دین بدهی و در فضایی مقطوع از قیاسهای طبیعی با بقیه ادیان و تنها از اسلام در خارج از سیاره زمین جایی که خدا برای موجوداتش تنها اسلام را به عنوان دین کامل هدیه داده است و ایضا حجت خود را تمام کرده است، می شود انگار کرد در این سیاره پرسه می زنی که به این سوال بر می خوری و راه استدلال برت بسته می شود. دختران مذکور آیا گناهی دارند؟ این سوال انصافا گلویت را می گیرد؟
اما مشکل کدامیک است؟ اگر اسلام را ساخته دست پیامبر یعنی آنکه در سرزمین ما حضرت محمد می نامیم اش می بود؟ یا آن هنگامی که این دین خدایی می بود و از عالم بالا به عالم ما خراب شده بود؟
می توانی حدس بزنی که دومی! چه اگر این دین ساخته ذهن و توهم و تخیل یک فرد عرب در آن شرایط زمانی و مکانی بوده باشد که دیگر غمی نیست، بلکه استدلال از حالت بدهکارانه به ناگاه به حالت طلبکارانه می رسد که خوب حالا! همینکه این آدم توانسته با به اصطلاح توهمات خویش چنین لرزه ای بر ادیان خودساخته و خداساخته شما بیندازد همین کافی ست. در این حالت تمامی اشتباهات و ضعفهای اسلام به واسطه سطحی ترین جامعه شناسی عصر او می شود مصادره شود به برگرفتن رسوم زمانه خویش و چه انتظاری جز این می توان داشت از یک همچون انسانی عادی! و تمامی امتیازات اسلام با عزت رنگ و بویی قویتر می گیرد، چه انکار این واقعیت که حتی با نگاهی سوداگرانه، ویترین دنیای امروز و تفکرات متنوع و فریبنده امروز قدرت متوقف کردن و فرو نشاندن این عطش مردم دنیا از این محصول ساده-بسته بندی شده را ندارند، محصولی که به وضوح در تحریم تبلیغاتی رسانه های دنیا قرار دارد
هدف من بسنده کردن به این نیست. می خواهم بحث را جالبتر کنم هنگامی که اشاره می کنم به وجه دیگر ماجرا. آنجا که درست برعکس همه چیز می شکند بر سر خدا! به گفته عده ای از پیروان آخرین دین اش او دیگر کسی را نمی فرستد تا پاسخ به روزی مستقیما به مردم ارائه کند و عده ای هم منتظر ظهور همچون فردی هستند. پس در هر دو مورد خداوند یا دارد انسان را به قول امروزی ها می پیجاند که اخلاقی نیست و از خدائیت او دور است یا پاسخی داشته و دارد و این پاسخ باید یافته شود! حال
این خود نکته اصلی ماجراست. توپ در زمین خداست. سوالاتی را که ذهن ایمان داران و کافران را تواما مشغول کرده موجود اند و اگرچه باقی ماندن و تلمبار شدن آن با سوالات بیشمار بعدی که در طول تاریخ به آن اضافه می شود دردناک است و فاجعه بار و همین حس ناشی از دیدن این عسها؛ اما اما فریب دادن خود و فراموش کردن این دردها و تصور کردن دنیا با دنیایی بی غم که بهشت وعده داده شده بوده همانقدر بی انصافی است که بینی ات را با فشارکی بگیری، لقمه ای سم را فروبخوری و قورت دهی و بباورانی که تمام شد! حالیا آن پایین زخمهای معده ات لقمه های مدیدی خواهد ماند و دردش خوابت را بی خواب می کند. روح نیز همین طور عمل می کند، دوست من، کمی دردناک تر شاید
غرض اینکه اسلام دوم از جهت بی پاسخی مظلوم(از جهت بی تدبیری شاید ظالم) اسلام اول می جهد
اما کدامیک را باید باور کرد؟ هدف از نوشتن این سطور برگزیدن راهی به جای خواننده نیست. فقط می دانم که اگر باوری به زمینی بودن قرآن و اسلام داریم که آن را جهانده ایم و این قبیل سوالات باطل است. اگر آن را خدایی می دانیم (به اعتقاد من) نباید این سوالات را فرو خورد و نباید بالا آورد! شاید این یعنی زدگی بی منطق در هر دو جهت! شاید توپ زمانی واقعا از این خط میانی رد می شود( خط میانی مسابف مخلوق و خالق اگر مجاز به همچون تعبیری باشیم) که تلاشی را بشود دید از آدمی برای اینکه این سوال را بپرسد و کتابی ورق بزند و در انتظار جوابش کمی پافشاری کند. وگرنه حکم لقمه های قی کرده ای را دارد که گفتیم و هیچ گاه این کار اگر سم را هم به در آورد زخم را التهام نمی بخشد مگر او خود به دارویش دست پیدا کند
پس این قی کردن لازم است و کافی نیست. با چنین دیدگاهی هم کسانی که پرسیدن این سوال را جایز نمی دانند اشتباه کرده اند و هم کسانی که آن را می پرسند و در می روند! (یا فراموش می کنند) توپ را از میانه زمین عبور نداده اند
تا زنده هستی باید پرسید و اگر قانع نشدی آنوقت شاید بتوانی آن دنیا طلبکارانه به عرصه معشوق وارد شوی تا حقوق از دست رفته ات را استیفا کنی!!
پ.ن. : عکس مربوط را از یکی از ادیان دیگر کش رفتم. چه فرقی دارد ازدواج زودهنگام است دیگر

No comments: