Art of the Day

Empty now

Saturday, July 4, 2009

متانت

ساعت 12 نشده ولی من هنوز فکر شکنجه ای هستم که می شوم. خداوند کلاهش را چطور قاضی می کند، وقتی نفرت مسری حاصل از شکنجه و قتل و تحقیر اپیدمی می شود و آهی می شود که وجودش را به سخره می گیرد؟ آیا او هم مثل آقا در جلسه خصوصی نمایندگان کاندیداها در وسط شکایتهای انتخاباتی زنگنه می پرد که : شما از آن ابتدا زود احساساتی می شدید. و وقتی احساساتی می شوید اشک در چشمانتان جمع می گردد. و لبخندی حواله اش می کند؟ آیا ادعیه آنها از این جهت با تعجیل برآورده می شود که چشم به روبرو دوخته اند و بر کرسی خونین خود تکیه زده و با متانتی مثال زدنی همچون کاسترو فرمان می دهند که : تا این سیگار من تمام می شود وقت دارید همه شان را پخ پخ

اگر این طور است. به گمانم امشب زمانش رسیده است. زمانش رسیده است که من راه برون رفتش را از وضع موجود پیشنهاد بدهم، ولی مقام الوهیتی اش دستور بدهد که خسته است و بماند برای بعد

No comments: