Art of the Day

Empty now

Thursday, February 25, 2010

مرد بی شکوه

و مرد بی شکوه؛
نیمه شب به خانه می رسد
و زن؛ که عشق مرده ایست
میان گور زندگی تباه می شود
و کودکان میان گور و گاهواره راه میروند
و من میان گور و گاهواره راه میروم
و نقطه ها سیاه میشوند
بهشت را که گفته ای همین نبود؟
دهان من چرا پر از عسل نمیشود؟

تقدیم به آنکه آرام بود؛ آرام رفت؛

No comments: